درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آرشيو وبلاگ


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 16
بازدید هفته : 19
بازدید ماه : 19
بازدید کل : 5798
تعداد مطالب : 6
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

شهود
شهودی مکانی است برای یاد آوری افراد و اتفاقاتی که گذر روزگار یاد آنها را از ذهن ما برده

امام به چه کسانی می‌گفت «ولایتی‌های بی‌دین»؟

ارسال شده در : ۱۹ آبان ۹۱ توسط : حسین زاده

کسانی که می گویند آقا بیا، آقا بیا اما هر نوع فعالیتی را قبل از فرج حرام می‌دانند. در عصر غیبت می‌پرسیم نسبت به عدالت و امر به معروف و نهی از منکر وظیفه ای ندارید؟ می گویند نه تا امام معصوم نباشد ما وظیفه ای نداریم تنها وظیفه ما گفتن آقا بیاست. می پرسیم [...]

 

کسانی که می گویند آقا بیا، آقا بیا اما هر نوع فعالیتی را قبل از فرج حرام می‌دانند. در عصر غیبت می‌پرسیم نسبت به عدالت و امر به معروف و نهی از منکر وظیفه ای ندارید؟ می گویند نه تا امام معصوم نباشد ما وظیفه ای نداریم تنها وظیفه ما گفتن آقا بیاست. می پرسیم آقا آمد چه؟ می گویند خوب آقا آمده دیگر ما در انتظار آقا بودیم که آمد.

امام رضا(ع) فرمودند: هرگاه نعمتی به دست من می رسد به اندازه ای که خوشحال می‌شوم ناراحت می‌شوم؛ چراکه به همان اندازه مسئولیت متوجه من می‌شود و من تا مسئولیتم را نسبت به آن چیزی که خداوند داده ادا نکنم، آرام ندارم.
هر امکانی که به ما می رسد، اولین چیزی که باید به ذهنمان خطور کند، مسئولیت آن است.
در راه خدا نباید بهانه بیاوریم
کسانی که در معرکه های امروز حاضر نیستند و در زمان جنگ نیامدند و گوشه ای نشستند و متلک گفتند اینها اگر امام زمان(عج) هم بیاید در صحنه نیستند و آنهایی که در صحنه هستند، اگر آقا بیاید همین ها در صحنه خواهند بود.
هر آنچه خدا به ما داده از ما سلب مسئولیت نمی کند.
افرادی که تصور غلط از فرج دارند
این افراد دو دسته هستند. کسانی که می پندارند فرج برسد اول مفت خوری آنها شروع می شود.
روزی فردی به خدمت امام رضا(ع) رسید و گفت: کی فرج می رسد تا اول راحتی ما باشد، امام رضا(ع) فرمودند: مثل اینکه سوء تفاهمی شده، اینکه گفتید فرج شماست، فرج ما اول مشکلات است، چون قدرت و حکومت از دست ظلم خارج و به دست جبهه حق می رسد، آن دورانی که حکومت جهانی و قدرت در دست ما بیفتد زندگی نخواهید داشت، اول مفت خوری نیست؛ بلکه اول مسئولیت است و شبانه روزی باید برای خدا و خلق خدا خدمت کنید.
مراقب این کج مقدس‌ها باشید
البته این تفکر زمان امام خمینی(ره) هم بود. کسانی که می گویند آقا بیا، آقا بیا اما هر نوع فعالیتی را قبل از فرج حرام می‌دانند. در عصر غیبت می‌پرسیم نسبت به عدالت و امر به معروف و نهی از منکر وظیفه ای ندارید؟ می گویند نه تا امام معصوم نباشد ما وظیفه ای نداریم تنها وظیفه ما گفتن آقا بیاست. می پرسیم آقا آمد چه؟ می گویند خوب آقا آمده دیگر ما در انتظار آقا بودیم که آمد.
این تفکر قبل از انقلاب اسلامی بود الان هم به شکل دیگری دارد بازسازی می شود با پشتیبانی یک اصطلاح مقدس مآبانه.
مراقب این خر مقدس ها باشید که با ظاهر مقدس مآبانه جلو می آیند و کلاه خلق را بر می دارند و اگر زورشان برسد کلاه خدا را هم بر می دارند. این افراد حاضر نیستند برای خدا از جان و مالشان بگذرند.
این افراد یک ولایت و یک امام رضا(ع) را قبول دارند که برایشان سفره اشرافی فراهم کنند از امام زمان(عج) همان قدر را قبول دارند و منتظرش هستند که با آمدنش و گرفتن انتقام از کشندگان کربلا و مادرش و فتح دنیا علوفه را از جلوی همه بردارند و برای آنها بگذارند آنها منتظر امام زمانی هستند که به دنبال رشد و تربیت انسان ها نیست.
این افراد قبل از انقلاب هم جلوی امام خمینی(ره) ایستادند و گفتند حکومت اسلامی صد درصد کار امام معصوم است!!!
هشدار؛ مراقب خط تحجر باشید
ما قرار نیست بین صفر و صد یکی را انتخاب کنیم شریعت خدا در عصر غیبت تعطیل نیست ما وظیفه داریم. این افراد برای محسنی که به دنیا نیامد ۵۰۰ صفحه کتاب نوشته اند اما ۱۰خط یا یک جزوه در خصوص حضرت فاطمه زهرا(س) و یا امام علی(ع) ننوشته اند اینها چیزی بلد نیستند و فقط به دنبال دکان هستند.
این افراد می گویند روز قدس چیست؟ وحدت میان شیعه و سنی چیست؟ یکی می گفت تولی و تبری چیست؟ گفتم برای این اصطلاح برای بیزاری از ظلم است نه بیزاری از سنی ها.
شیعیان خوارجی
امیر المومنین(ع) صاحب حق هستند و برای اصل دین و جامعه اسلامی که مبادا به خطر بیفتد از خلافت خود می گذرند و سکوت می کنند اما اینها از علی(ع) هم شیعه تر شدند.
یک نفر می خواست دست آقا را در میان جمعیت ببوسد گفتند دست آقا شکست. گفت شکست که شکست من می خواهم دست آقا را ببوسم!
امام خمینی(ره) به این افراد می گفت ولایتی های بی دین. مراقب خط تحجر باشید. تفکر تحجر مآبی به اسم مقدس مآبی دارد خود را دوباره احیا می کند.
جریان های لیبرال و سکولار خطرناک هستند و به  اندازه آنها این تفکر تحجر مآبی نیز خطرناک است. این افراد با قرآن کاری ندارند با روایات گزینشی برخورد می کنند، نوع تفکر آنها خوارجی است، وهابی ها نوع سنی های خوارجی اند و این افراد نوع شیعیان خوارجی.
آنها امام خمینی(ره) را قبول ندارند هنگام جنگ دشمن به کشور حمله کرده بود و ۱۵ کیلومتری از خاک ما را اشغال کرده بود برای دفاع از کشور نیاز به فتوای مجتهد نیست. امام خمینی(ره) فرمودند همه دفاع کنید این افراد می گفتند این هایی که در جنگ و جبهه کشته می شوند شهید نیستند.
گفتم حتما شما که سر سفره و موقع خوردن بمیرید شهیدید؟
هنگامی که مسئله صهیونیسم و استکبار جهانی را مطرح می کنید می گویند بگذارید یهودیان و سنی ها یکدیگر را بکشند به ما چه ربطی دارد؟
این افراد فردا با شیعه هم همین کار می کنند و می گویند فلان شیعه مقلد فلان مرجع است. آنها به دنبال بهانه برای مفت خوری می گردند؛ درد آنها درد دین نیست.
مراقب باشید در دهه آینده دو خطر در پیش روست که در دهه اول و دوم انقلاب بود و در دهه چهارم و پنجم انقلاب دوباره باز می گردد.
۱)جریان غرب گرا؛ این جریان با نگاه و ایدئولوژی مادی و سکولاریستی به انسان و حقوق بشر از زمان مشروطه دوباره به جامعه و دانشگاه بازگشته است.
۲)جریان خرمقدس و خطرناک که آیه و حدیث می خوانند و خلاف آن عمل می کنند؛ اگر امام رضا(ع) بود در چشم آقا آیه می خواندند و می گفتند این دینی که شما می گویید دین نیست.
تقیه فرار از جهاد نیست
این افراد عمله و آماتور استکبار هستند. در زمان شاه حتی یکبار هم مرگ بر شاه نگفتند و اعتراض نکردند می گفتند داریم تقیه می کنیم. تقیه برای حفظ دین است نه برای اینکه بخوری و بروی دستشویی. تقیه مال غائبین نیست؛ تقیه فرار از جهاد نیست. می گفتند امام خمینی(ره) در مقابل شاه ایستاده است. مگر می شود با مشت در برابر تانک ایستاد؟
این افرا یک آیه را ۱۰۰ تکه می کنند و از آن دو تکه که به دردشان می خورد را برمی دارند آیات قرآن را می‌فهمند اما گزینش می کنند.
مراقب اینها باشید که جدیدا در دانشگاه برای یارگیری فعال شده اند.
عده ای به نجف نزد امام خمینی(ره) رفتند تا از ایشان امضاء تائید برای کارشان بگیرند امام فرمودند آن چیزی که باعث شد به این افرا شک کنم همین مقدس بودنشان بود که این مقدس نمایی غیر عادی بود. پشت پرده انسان هایی با نفاق و خطرناک هستند که از زندگی و اجتماع کثیف ترین خیانت ها را می کنند اما ظاهر مذهبی دارند.
سکولاریسم نتیجه غرب گرا و مقدس مآب
نتیجه این دو گروه غرب گرا و خرمقدس ها سکولاریسم است؛ گروه اول از نظر روشنفکری می گویند حقوق بشر چه ربطی به دین دارد دین رابطه من و خداست که نتیجه سکولاریسم می شود.
اما گروه دوم خر مقدس با تحجر با ادبیات که دین را سیاسی کردند جلو می آیند.
این افراد می گویند چرا امام حسین(ع) از مدینه به کوفه آمد؟ در مدینه که ایشان محفوظ بودند اما با آمدنشان به کوفه کشته شدند و حجاب را از خانواده اش برداشتند، اما حضرت زینب(س) زیباترین پاسخ را به آنها دادند و فرمودند «ما رایت الا جمیلا» ما می خواستیم مرز بین حق و باطل مشخص شود که شد.
این افراد می گویند ما محترم باشیم دین خدا محترم نبود، نبود. اما نمی دانند اگر شما ذره ای ارزش دارید به خاطر دین خداست و باید جانت را فدای آن کنی.
این افراد در حوزه و در بین متدینین ما هستند زمان شاه حتی نگاه چپ به شاه نمی کردند بعد از انقلاب که امام خمینی(ره) نظام اسلامی را بنا کرد و در دوران هشت سال دفاع مقدس که این قدر شهید دادیم و از همه مهمتر ما آغاز گر جنگ نبودیم، بلکه همیشه دفاع کردیم. حالا که بعد از یک نظام صد درصد فاسد یک نظام ۵۰ درصد فاسد از نظر این افراد سرکار آمده آنها احساس تکلیف می کنند! سوال این جاست چرا در برابر نظام صد درصد فاسد احساس تکلیف نکردید؟
این افراد دروغ می گویند و به دنبال دنیا برای خودشان و مریدانشان هستند افکار متحجرانه را ترویج می کنند نسل جدید ما خبر ندارد که ۳۰ سال پیش این افراد به بهانه مقدس بازی با امام و انقلاب چه کردند.
این افراد دوباره به دنبال یارگیری هستند مراقب باشید از چپ و راست نخورید نه در دام سکولاریسم و نه در دام متحجرین بیفتید. این مقدس مآب ها در این چند سال جز ضربه به اسلام و تشیع کاری نکردند.
اینها به جریان وهابیت کمک می کنند چون وهابیت هم نمی خواهد مسلمانان در کنار هم باشند.
ما ذره ای از خلافت امیر المومنین(ع) حتی به اندازه یک میلی متر عقب نمی نشینیم؛ اما اهل بیت(ع) به ما آموزش و فرمان داده‌اند که مراقب باشید جنگ مذهبی میان مسلمین راه نیفتد و شیعه کشی و سنی کشی اتفاق نیفتد. ما همه یک حکومتیم حالا عده ای از راه حقیقی دور افتاده اند.
زنان اولین خط شکنان انقلاب اسلامی
جهاد فرهنگی مانند جهاد نظامی مقدس و سخت است. اولین خط شکنان انقلاب قبل از مردها زنان بودند اولین تظاهرات انقلاب در ۱۹ دی در قم بود که قبل از آن در ۱۷ دی زنان در مشهد در اعتراض به کشف حجاب رضاخانی با پرده زندانیان سیاسی آزاد باید گردند و عکس امام خمینی(ره) به میدان آمدند.
در دوران دفاع مقدس آدم داشتیم که تا لحظه شهادت با شکمی پاره و پایی قطع شده خنده از لبانش نمی‌رفت؛ در عملیات خیبر که من سه ترکش خورده بودم رزمنده ای را دیدم که پایش متلاشی شده بود و بقدری خون از او رفته بود که دیگر خونی نداشت چهره اش سفید بود و فقط لبخند می زد برای تقویت روحیه ما می گفت اگر به عقب برگشتید به امام بگویید شرمنده ایم که نتوانستیم این مکان را نگه داریم.
این ها آدم های بزرگی هستند خون این افراد باعث به هم ریختن دنیا شد در عصر جدید دیگر این تفکرات نبود و کسی از این کارها نمی کرد.
قرآن به مجاهدان قسم می خورد و همین قرآن به مجاهدان فرهنگی هم قسم می خورد «ن و القلم» برای جهاد فرهنگی منتظر بقیه نشوید قیام کنید و مراقب عوام فریبی ها باشید مانند مسجد ضرار که می خواستند به اسم مذهب علیه دین توطئه کنند.
هنگامی که پیامبر از جنگ برگشت به عده ای دستور داد تا این مسجد را خراب کنند و بسوزانند و زباله دانی کنند تا به اسم اسلام علیه آن فعالیت نکنند.
رمان را نه تنها به دلیل محتوا بلکه به خاطر نوع قلمش بخوانید
رحیم پور ازغدی در ادامه خطاب به دانشجویان طرح ولایت گفت: با قرآن و حدیث محشور باشید و مطالعات اسلامی خود را افزایش دهید. رمان را نه تنها به دلیل محتوا بلکه به خاطر نوع قلمش بخوانید نوشتن و گفتن را تمرین کنید ما در ۲۰ سال آینده به چند هزار نیروی متدین که بعد از تشکیل خانواده از صحنه خارج نشوند و در عرصه باشند نیازمندیم.
اتفاقات حساسی در ۲۰ سال آینده رخ خواهد داد و هم اکنون دوباره حرکت برای تمدن سازی آغاز شده است. اگر به عنوان یک نیروی متدین در صحنه باشید هر اتفاق و پیروزی که در ایران بیفتد تاثیر آن در دنیا خواهد بود.

حسن رحیم پور ازغدی /طرح ولایت کشوری/رواق دارالحجه حرم مطهر رضوی



 

نقشه مذاکره با آمریکا تکرار تاریخ صفین است
گردانندگان اصلی تئوری مذاکره در آنسوی مرزها قرار دارند و فعالیت های مهره های خود را در داخل تحت نظر داشته و آن را به سمت دلخواه خود هدایت می کنند که این شباهت بسیار با صفین دارد.
به گزارش بلاغ،شیعه سالها است که از غم غدیر در جشن غدیر هم غصه دار است و حق علی (ع) را که حق همه مسلمین و حق همه بشریت در عالم بود در زیر پای هوس های شیطانی و دنیاخواهی عده ای له شده دید و در مسیر احقاق آن فاطمه (س) را اولین شهید راه ولایت و امامت قرار داد.
فاطمه (س) اما نشان داد که در دفاع از حریم امامت چگونه باید عمل کرد و برای آن جانبازی نمود.  ترک کردن میدان و وانهادن مسئولیت بر شانه دیگری و بازی کردن با سیاست و سیاسی کاری کردن نمی تواند مشی عاقلانه و عادلانه ای برای احیای حق ولایت باشد و در این مسیر باید از جان گذشت و محسن را هم در این راه شهید نمود.
غدیر اما محلی بود و برکه ای داشت و فرصتی برای ادای تکلیف بزرگ الهی توسط پیامبر اعظم (ص) که تنها راه اتمام نعمت خداوندی و اکمال رسالت نبوی بود و اگر غدیر نبود رسالت هم به نقطه اکمال نمی رسید و رضایت خداوند از امر رسالت نبی (ص) حاصل نمی شد.  فرصتی هم برای تعریف یکی از مهمترین ایام الله پیش نمی آمد و خطاب الیوم اکملت لکم دینا  و اتممت لکم نعمتی صادر نمی شد. 
خداوند می خواست با غدیر انسان را در مسیر علم و آگاهی نگهدارد و چراغ هایی را برای هدایت انسان ها قرار دهد تا از در غلطیدن به ورطه های خطرناک شکاکیت و سردرگمی در تشخیص حق و باطل و درماندن در شبهات و گم کردن مسیر تکلیف، حفظ شوند. 
بشر سیاست خواه و مسیر دنیاطلبی اما بعد از غدیر راه خود را از مسیر پیامبر گفته الهی کج کرد و شروع کرد در مسیر خود ساخته جولان دادن و همه موانع را از سر راه بر می داشت.  اولین مانع در این راه مسئله ولایت بود که با تبدیل آن به خلافت روش حکومتی الهی را با روش حکومتی بشری تعویض نمود و رفته رفته الگوهای مادیگری را بر یافته های شرعی ترجیح داد.
فاطمه (س) با مقاومتی که در دفاع از حریم ولایت کرد، به عنوان بزرگترین مانع و مزاحم تبدیل سیستم حکومتی مبتنی بر ولایت ائمه (ع) و عترت پیامبر (ص) تشخیص داده شد و باید از مسیر این راه کنار زده می شد.  حضور قوی و محکم فاطمه (س) در صحنه دفاع از ولایت و امامت نشان از آن داشت که پیامبر (ص)‌نسلی را تربیت کرده بود که این باور را داشت که زن ها هم در مسائل سیاسی و دفاع از حقوق الهی دارای نقش اجتماعی هستند و مانعی برای آن وجود ندارد.
برخلاف آموزه های سلفی ها و وهابیون و حتی برخی از مکاتب متصل به شیعه که ظاهر گرایی را برای منافع سیاسی تبلیغ می کنند و زن ها را موجوداتی که فقط به درد درون منزل می خورند تعریف می کنند، فاطمه (س) به عنوان دختر پیامبر اعظم (ص) و کسی که آنهمه اوصاف تقوایی و برکات معنوی از ایشان توسط پیامبر اعظم (ص) و ائمه طاهرین (ع) نقل شده با عمل دفاع از ولایت و امامت خود نشان داد که حضور در صحنه زنان در برخی مواقع تنها راه دفاع از حق محسوب می شود و در پاره ای از موارد زنان تکلیف اجتماعی و دینی و سیاسی بالاتری نسبت به مردان دارند.
از غدیر تا سقیفه مسیر الهی با حکومت خواهی مادیگرایانه تغییر پیدا کرد و بر علی به عنوان ولی الله الاعظم (ع) خانه نشینی و 25 سال سکوت را تحمیل کرد و این سکوت بخاطر آن بود که بتواند جلوی اغتشاش در جامعه اسلامی را گرفته و طفل نوپای حاصل از زحمات پیامبر اعظم (ص) را رشد داده و حکومت اسلامی را مستقر گرداند.  علی (ع) اما در این راه بزرگترین مدافع تاریخ امامت را از دست داد و تنها شد.  هرچه غدیر فریاد بخن بخن سیاسیون زمان را بلندتر می کرد، سقیفه خباثت های مادیگرایانه آنها را بیشتر رو می کرد و در سقیفه با حضور تنها سه مهاجر و چند انصار برای حکومت اسلامی تصمیم گرفته شد و دموکراسی را حسابی مسخره کرد و یکجانبه گرایی را به منصه ظهور گذاشت.
بشریت برای نجات خویش چاره ای جز بازگشت ندارد و باید از کژراهه ای که در آن جولان داده و در مسیر مادیگرایی افتاده به سمت غدیر بازگشت نماید.  تا زمانی که این غفلت بر بشریت حاکمیت داشته باشد، نتیجه ای جز حاکمیت کفر و نفاق و دو رویی و سیاست های مبتنی بر دروغ و تحمیل های صهیونیزم و لیبرال دموکراسی غرب در پیش رو نخواهد بود.  غدیر امروز یعنی اسلام ناب محمدی (ص) و سقیفه یعنی اسلام آمریکایی.  پس بشر باید انتخاب کند یا اسلام ناب را یا ادامه سرگشتگی ها در مسیر اسلام آمریکایی را.
غدیر می تواند تحریم های را دور بزند و مردم را در راه های مقابله با تحریم ها یاریگر باشد.  غدیر می تواند پیامی را به جهان مخابره کند که مردم را از اسارت در زنجیره خطرناک سرمایه داری نجات داده و به سمت فلاح و پیشرفت هدایت نماید.  سیستم حکومتی منبعث از غدیر امامت و ولایت ائمه هدی (ع) بود و سیستم حکومتی ولایت فقیه محصول زحمات طاقت فرسای امام راحل (ره) پس از قرن ها مبارزه شیعه محسوب می شود.  غدیر امروزه اعلام می کند که حفظ سیستم ولایت فقیه کاری است فاطمی و باید در راه آن فداکاری نمود.  راه حل رفع بحران ها از مسیر سازش با آمریکا نمی گذرد و باید این راه حل را در درون جامعه خودمان پیدا کنیم و نقطه اتکاء ما خدای متعال باشد و ملجاء و محور توکل ما باید خالق جهان هستی باشد و به او باید اطمینان و اعتماد داشته باشیم.
اگرچه مذاکره و کاهش تنش در هر صورتی می تواند در عالم تبلیغات زیبا جلوه داده شود و آن را به عنوان خواست عمومی تبلیغ نمایند ، ولی باید دانست ما هیچ امتیازی در مذاکره حاصل نخواهیم کرد و سکوت و تفرقه و تشتت و فروپاشی و فقر و فاصله طبقاتی بیشتر بر جامعه ما تحمیل خواهد شد.  گردانندگان اصلی تئوری مذاکره در آنسوی مرزها قرار دارند و فعالیت های مهره های خود را در داخل تحت نظر داشته و آن را به سمت دلخواه خود هدایت می کنند.  ما برگ های برنده ای که بتواند نتایج مذاکره را عملی کند در اختیار نداریم و آنها هم نشان دادند به هیچ معاهده ای پایبند نیستند و به راحتی از آن عبور خواهند کرد.  مذاکره در این شرایط بسیار با تسلیم طلبی و سازش پذیری انتهای کار صفین شباهت دارد و پس از چندی از درون آن نهروانیان بیرون خواهند آمد و فضای داخلی را ابرهای تیره تشنج پر خواهد نمود و اتحاد و اتفاق جامعه و در راس آن ستون خیمه انقلاب یعنی ولایت فقیه هدف قرار خواهد گرفت. 
به امید آنکه غدیر چشم انسان ها را باز کرده و در نشان دادن راه درست و صراط مستقیم که صراط علی (ع) است در این پیچ بزرگ تاریخ به مردم ما و سیاستمداران ما کمک نماید.
استاد غلامعلی رنجبر


اکثریت استادان دانشگاهی و شخصیت های آکادمیک دانشگاه های آمریکا از نظر مشی سیاسی و اجتماعی افرادی لیبرال بوده و پیرو افکار و اندیشه های لیبرالیستی هستند. جایگاه شخصیت های آکادمیک از نظر تاثیر گذاری اجتماعی در آمریکا بسیار مهم است.
جامعه اساتید دانشگاهی آمریکا نزدیک به یک میلیون و چهارصد هزار نفر را شامل می شود که نقش اجتماعی و سیاسی بسیار قابل توجهی داشته و سرمنشاء تولید دانش و تکنولوژی، تدریس و تربیت میلیون ها دانشجو و پژوهشگر محسوب می شوند. افزون بر آن این طبقه در مشورت دهی به ارکان دولت، صنایع، سازمان های غیر دولتی و شکل دهی اجتماعی به فضای مدنی کشور فوق العاده کارسازند. هرچند در اکثر مواقع سیاست به طور مستقیم با آنچه که اعضای هیئت های علمی دانشگاه های آمریکایی انجام می دهند؛ مرتبط نیست، اما مراکز تحصیلات عالی به عنوان مهد تولید و اشاعه علم می توانند از دیدگاه های سیاسی ایشان شدیدا متاثر شده و این تاثیر را به عموم جامعه انتقال دهند.


 

لیبرال: کلیدواژه روشنفکری دانشگاهی دنیای معاصر


لیبرالیسم‌ و تاثیر اجتماعی فضاهای آکادمیک در آمریکا

لیبرالیسم‌ در معنای‌ وسیع‌ آن‌ عبارت‌ است‌ از اعتقاد به‌ این‌ كه‌ انسان‌ آزاد زاده شده‌ و دارای‌ اختیار و اراده‌ برای زندگی خود بوده و در نتیجه مجاز است‌ تا حدی‌ كه‌ برای‌ او امكان‌پذیر است، از زندگی آزاد و بدون قید و بندی برخوردار باشد.‌‌ در فلسفة‌ لیبرالیسم‌ بیشتر از شكل‌ منفی‌ آزادی‌ سخن گفته می شود که در لیبرالیسم‌ اقتصادی‌‌ مبتنی‌ بر سودگرایی‌ نمود بیش ‌تری‌ می یابد که‌ به‌ بی اخلاقی‌ انجامیده و ارزش‌ های‌ اخلاقی را نفی می کند. باورهای‌ اساسی‌ لیبرالیسم‌ سیاسی، عبارت‌‌ از آزادی‌ فكر،‌ بیان‌ و‌ عمل است، تا آن‌ جا كه‌ آزادی‌ دیگران‌ را محدود نكند. ركن‌ اصلی‌ لیبرالیسم‌ اقتصادی‌ نیز آزادی‌ فردی‌ در فعالیت‌های‌ اقتصادی، معاملات‌ شخصی‌، حقوقی‌ و بیرون بودن‌ از كنترل‌ و نظارت‌ دولت‌ را می طلبد. واضح است که لیبرالیسم با اصول‌ اخلاقی‌ و احكام‌ دینی‌ سازگاری نداشته و با ارزش‌های‌ اخلاقی‌ و قوانین‌ دینی‌ كه‌‌ محدودیت‌ ها و شرایطی‌ را برای‌ رفتارهای‌ انسانی‌ لازم‌ می‌داند، در تعارض‌ خواهد بود.

به‌ عبارت‌ دیگر، لیبرالیسم‌ اقتصادی‌ و سیاسی‌ به‌ لیبرالیسم‌ اخلاقی‌ می‌انجامد، و لیبرالیسم‌ اخلاقی‌ با دین‌ و اخلاق در‌ تعارض‌ است. این‌ جاست‌ كه‌ لیبرالیسم‌ زمینه‌ سكولاریسم‌ را فراهم کرده و‌ نفی‌ و طرد دین‌ از صحنه‌ اجتماع‌ و‌ جامعة‌ را تبلیغ‌ می‌كند. با نگاهی کوتاه به اهداف اقتصادی، فرهنگی و سیاسی لیبرالیسم آنها را منطبق با اهداف تاریخی یهود و صهیونیزم می یابیم. دست یابی یهود بر مدیریت اقتصادی و فرهنگی جهان بدون فراهم کردن شرایط لازم برای آن میسر نخواهد بود. بدون اشاعه اباحه گری اخلاقی و نفی باورهای دینی در جوامع مختلف یهود نخواهد توانست بر دنیا مسلط شود. برای تبیلغ و نفوذ دادن پیش نیازهای سیطره بر اقتصاد و سیاست و فرهنگ جهان چه ابزاری بهتر از لیبرالیسم؟ و برای اشاعه لیبرالیسم چه محیطی بهتر از یک محیط بین المللی و شدیدا مورد توجه آکادمیک همچون فضای دانشگاهی آمریکا؟

حداقل از قرن نوزدهم به بعد فضای سیاسی اجتماعی آمریکا از سوی جامعه آکادمیک این کشور شکل دهی شده است. بسیاری از گفتمان های مطرح در جامعه در تاریخ معاصر آمریکا مانند بحث های مربوط به نژاد، جنسیت و مهاجرت از فضاهای آکادمیک منشا گرفته و در رسانه ها انتشار یافته و در نهایت به مصرف فکری عموم تحصیل کرده و یا نیمه تحصیل کرده اجتماع رسیده است. مقالات روزنامه ها، برنامه های تلوزیونی مربوط به این موضوع ها عموما پر از نقل قول های مربوط به افراد آکادمیک بوده است. در این میان گفته های استادان و دانشمندانی که در سازمان ها و انستیتوهای تحت مدیریت طبقه اشراف آمریکا مشغول به کار بوده اند شدیدا مورد توجه رسانه ها بوده است.


 


 

آمریکا به کارگزار بزرگ طرح های صهیونیستی در عرصه جهانی تبدیل شده است.


آکادمی های دموکرات

جهت گیری سیاسی دانشمندان و اساتید فعال در زمینه علوم اجتماعی با تغییرات اندکی در طول زمان به طرز چشمگیری به سوی حزب دموکرات بوده است. در برابر هر یک نفر طرف دار حزب جمهوری خواه در میان افراد آکادمیک حداقل هفت نفر از ایشان سیاست های حزب دموکرات را تعیین کرده اند که این نسبت گاهی تا 9 به 1 نیز رسیده است. در بررسی عوامل به وجود آمدن چنین اختلافی تعدادی از محققین به این نکته رسیده اند که این خود فضای آکادمیک آمریکا و نحوه پرورش افراد در این فضا است که موجب تولید اشخاصی می شود که از نظر جهانبینی و شخصیتی لیبرال بوده و در نتیجه هنگام رجوع به افکار سیاسی منطبق با خواسته ها و افکار خود، بیان و تظاهر آنها را در حزب دموکرات یافته و از آن حمایت می کنند. به عقیده جامعه شناسانی همچون گراس و فوس (Neil Gross and Ethan Fosse) پروفسورهای دانشگاه های آمریکایی عمدتا به این دلیل اکثرا لیبرال هستند که از چنین دانشگاه هایی فارغ التحصیل شده اند. از مشخصه های اصلی این گروه "روشن فکری" است که نموداری از تحمل عقاید مخالف را بیان می کند.


 


شغل استادی دانشگاه در دانشگاه های آمریکا طبق قانونی نانوشته برای افراد لیبرال تعریف شده است.
 


لامذهبی و یا عدم داشتن گرایش های مذهبی از دیگر خصیصه های این طبقه می باشد. بدین ترتیب افرادی که دارای گرایش های مذهبی، گرایش های یهودی یا پروتستانی محافظه کارانه نیستند؛ به احتمال قوی لیبرال خواهند بود. شاید از اینجاست که درصد قابل ملاحظه ای از پرفسورهای دانشگاه های آمریکایی که مدعی نداشتن گرایش مذهبی هستند؛ یهودی می باشند. از همین جا نقش یهودیت در لیبرال سازی فضای آکادمیک در آمریکا مورد سوال قرار می گیرد. گراس و فوس علاوه بر فضای آموزشی در دانشگاه ها نحوه رده بندی اساتید و طی مدارج علمی تا رسیدن به جایگاه پرفسوری را نیر از دیگر تعیین کننده های آمار بالای افراد لیبرال در بین اعضای هیئت های علمی دانشگاه های آمریکا می دانند و بیان می کنند سیستم طوری طراحی شده است که همانگونه که در اذهان جامعه شغل پرستاری جایگاهی مناسب برای زنان تشخیص داده می شود؛ شغل استادی دانشگاه نیز برای یک فرد لیبرال مناسب دیده می شود.


 


 

بیشترین تعداد افراد لیبرال مربوط به حوزه علوم اجتماعی و انسانی است.
 


در واقع در آمریکا استادی در دانشگاه یک بار سیاسی ذاتی نیز پیدا کرده است که این دیدگاه سیاسی آن را برای محافظه کاران مناسب نمی داند. افراد غیر لیبرال به سختی می توانند مدارج ترقی علمی را در دانشگاه های آمریکایی بپیمایند و در مقایسه با لیبرال ها همیشه مورد تبعیض قرار گرفته و با مشکلات فراوانی برخورد می کنند. حتی گاهی پرفسورهایی که بالاترین مدارج علمی را گذرانده اند نیز از اظهاراتی که بوی محافظه کاری بدهد و برخلاف لیبرالیسم باشد واهمه دارند؛ زیرا به احتمال قوی مقام و موقعیت علمی ایشان آماج حمله ها و تضییقات فراوان خواهد شد و ممکن است تا کسر حقوق ایشان نیز پیش رود. این نگاه تبعیض آمیز از سوی سیستم دانشگاهی نه تنها بر جامعه استادان بلکه بر دانشجویان نیز حاکم است. در واقع کوبش دیدگاه ها و شخصیت های غیر لیبرال از پایین ترین سطح فضای آکادمیک شروع شده تا سطوح بالا ادامه دارد. دانشجویان به وضوح لمس می کنند که برای رسیدن به مقام علمی بالا و قرار گرفتن در جایگاه استادی دانشگاه باید از کانال لیبرالیسم، دوری از گرایش های مذهبی، قبول و تحمل عقاید مختلف ار هر نوع و تایید سیستم و فضای فرهنگی سیاسی حاکم بر دانشگاه ها بگذرند.


 

یهودیان و لیبرالیزه کردن فضای اکادمیک آمریکا

به عقیده برخی از صاحب نظران این سیستم و فضای سیاسی اجتماعی در دانشگاه های آمریکا به خودی خود به وجود نیامده و نتیجه یک فعالیت گسترده طویل المدت است که رد پای یهود و صهیونیزم برخاسته از آن در این برنامه دیده می شود. لیبرال سازی فضای دانشگاه های آمریکا از زمان نفوذ یهودیان در طبقه اشراف آمریکایی شروع شده و رفته رفته با جایگزین شدن سرمایه داران یهودی به جای آنان این لیبرال سازی به طور سیستماتیک تری پیگیری و اجرا شده است. تا قبل از 1930 فضای آکادمیک آمریکا نسبتا دارای گرایش های لیبرالی بوده است اما بعدها این فضا شدیدا پیشرفت کرده و در 1960 به حاکم مطلق فضای دانشگاهی تبدیل شد. با نفوذ یهودیان در دانشگاه های آمریکا و در دست گرفتن سرشاخه های علوم اجتماعی فرم جدیدی از مفهوم افراد تحصیلکرده، روشنفکر، علمی، دانشگاهی و سطح بالا از نظر مدنی و اجتماعی در فضای آکادمیک و جامعه تبلیغ شد که شالوده آن را لیبرلیسم دوری از مذهب و قایل شدن حق برای هر سخن و اندیشه ای تشکیل می داد.


 


طی مدارج علمی دانشگاهی در آمریکا بدون سرخم کردن بر بت لیبرالیسم ممکن نیست.


گرایش سیاسی یهودیان دانشگاهی در آمریکا در اکثر قریب به اتفاق مواقع چپگرایانه بوده اما همیشه دیدکاه های جامعه یهودیان آمریکا را نیز مد نظر داشته است. بنا به پژوهش های انجام گرفته حدود 40 درصد از مردم آمریکا خود را دارای گرایش های محافظه کارانه می دانند در حالی که این آمار در بین دانشگاهیان زیر 10 درصد است. جالب توجه است که این تفاوت منطبق با چیزی است که در یهودیان آمریکا دیده می شود بدین شرح که در انتخابات سال 2008 هشتاد درصد از یهودیان به اوباما رای داده اند در حالی که فقط 40 درصد از آمریکایی_اروپایی ها به نامزد حزب دموکرات که نماد لیبرالیسم است رای داده بودند.




در انتخابات سال 2008 هشتاد درصد از یهودیان به اوباما رای داده اند


یهودیان از اوایل قرن نوزدهم مشهور به گرایش های سیاسی اجتماعی چپ بوده و همین رویکرد را نیز تا کنون حفظ کرده اند. حداقل در طول دهه 60 که اهمیت فوق العاده ای در لیبرال سازی فضای آکادمیک آمریکا دارد؛ رادیکالیزم سیاسی برخاسته از چپگرایی در بین جامعه یهودیان پر رنگ بوده نقش بسیاری در فضای روشن فکری دانشگاه های تحت مدیریت سرمایه داران وقت آمریکا داشته است. جامعه یهودی از جمله دانشگاهیان آن همین گرایش سیاسی را در موضوعات مختلف اجتماعی نیز پیگیری کرده و به بسط و گسترش دیدگاه های لیبرالی و سکولاری در میان قشر تاثیرگذار دانشگاهی تلاش کرده اند.


 


یهودیان به طور سنتی به حزب دموکرات که اجرا کننده برنامه های لیبرالیسم است؛ رای می دهند.
 


 

حرکت های موفق یهود

گراس و فوس معتقدند حرکت های موفق روشنفکری دارای سه ویژگی عمده هستند:

1- دست آویزی برای ابراز شکایت و دادخواهی دارند.

2- قادر به ایجاد ارتباط و هماهنگی و پیوستگی هستند.

3- به بالاترین مجامع دانشگاهی و تاثیرگذارترین دانشکده ها و کالج ها نفوذ و دسترسی دارند.

در انطباق با این سه ویژگی یهودیان در آمریکا برای پیشبرد لیبرالیزم و سکولاریزم سیاسی اجتماعی و فرهنگی برخاسته از آن هر سه این ویژگی ها را داشته اند. آنها مدعی تاریخ طولانی اذیت و آزار یهودیان بوده و از آن شکایت و دادخواهی دارند. آنها قادر به ایجاد همبستگی و هماهنگی در میان خود و تشکیل شبکه های تاثیر گذار اجتماعی بوده اند و در نهایت در بهترین دانشگاه ها نفوذ داشته و به برترین مجامع علمی دانشگاهی آمریکا دسترسی داشته اند. در کنار این ویژگی ها یهودیان تلاش کرده اند از طریق اتحاد با رنگین پوستان، سفید پوستان لیبرال، فمینیست های افراطی و همجنس بازان و حامیان آنها، سفید پوستان محافظه کار را در اقلیت قرار دهند که تا حدی موفق به تانجام این کار نیز شده اند.


 

 



کمیته یهودیان آمریکا: یهودیان با سازماندهی خود و نفوذ در

 

طبقه سرمایه دار آمریکا طرح های خود را پیاده می کنند.
 



لیبرال سازی دانشگاه های آمریکا: پیش به سوی لیبرالیزه کردن جهان

به دنبال ظهور طبقه ممتاز علمی یهود در دنیای آکادمیک آمریکا تاسیس دپارتمان ها، رشته ها و بورسیه هایی که اهداف لیبرالی یهود را پیگیری می کردند به سرعت توسعه یافت. مطالعات بر روی جامعه سیاه پوستان آمریکا به هدف بهره گیری از خصوصیات جامعه شناختی آنها برای مقابله با محافظه کاران و نیز مطالعات روانشناختی و جامعه شناختی فراوان بر روی گرایش ها و طبیعت میل جنسی انسان برای استفاده از آن در دیگر طرح ها از برنامه هایی بود که با سوار شدن یهود بر فضای آکادمیک آمریکا اجرا شد. از آجا که دنیای دانشگاهی یک فضای بین المللی محسوب می شود هم اکنون این دپارتمان ها برای دنیای علم به عنوان مرجع شناخته شده و جهان برای تعریف مفاهیم علمی به خصوص در حوزه های علوم انسانی چشم به دهان این دپارتمان ها است. در واقع یهود توانسته است با نفوذ خود در سیستم دانشگاهی آمریکا و تعریف و تعیین ویژگی های یک فرد علمی در آن از سویی و تاسیس بورسیه های بین المللی گوناگون و جذب دانشجویان و استادان از سراسر جهان به این دانشگاه ها به بسط و گسترش جهانی مبانی لیبرالیسم در تمامی حوزه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی و مذهبی بپردازد تا راه برای دست یابی به اهداف سیاسی و مالی او هموار گردد.


 


دانشگاه های لیبرالیزه شده آمریکا توسط یهود به تولید لیدرهای لیبرال برای جهان مشغولند.


امروزه علوم اجتماعی آمریکا مدعی رهبری سیاست گذاری های اجتماعی در دنیاست. با باز کردن هر کتاب مرجع دانشگاهی در این زمینه با نام پرفسورهای آمریکایی و انگلیسی فارغ التحصیل از سیستم برنامه ریزی شده یهودیان برخواهیم خورد. حمایت از فعالان دانشگاهی لیبرال در کشورهای دیگر، تخصیص بودجه های کلان برای دانشجویان و محققینی که در خدمت لیبرالیسم و توسعه آن کار می کنند و ایجاد مشکلات برای آن قشر از دانشگاهیانی که در تضاد با اهداف لیبرالیسم فعالیت می کنند به رویه عادی دانشگاه های آمریکا تبدیل شده است. ساختار سلسله مراتبی و حوزه نفوذ بین المللی جوامع دانشگاهی دو ویزگی بسیار مهم برای بسط و گسترش جهانی هر نوع اندیشه و گرایشی است. یهود این ویژگی ها را به خوبی شناخته و از آن برای زمینه سازی رسیدن به اهداف خود که به انقیاد کشاندن ملت های جهان است به خوبی استفاده کرده است.


 


 


.......................................................................

منابع و مآخذ:
 

http://www.theoccidentalobserver.net/2012/08/liberal-profs

www.kevinmacdonald.net/Professors.pdf

http://legalinsurrection.com/2011/09/the-jewish-vote-poll-isnt-and-is-as-bad-as-it-looks

 

 

 

 

 

 

http://www.vdare.com/articles/memories-of-madison-my-life-in-the-new-left

http://anti-sahyon.blogfa.com/post-48.aspx

http://www.kosmosonline.org/professorpath
 

 

 

 

 

 

http://universitypost.dk/article/academics-are-left-wing-reason-study-shows

http://notrevision.net/index.php/accueil/abidjan/8129-scoop-election-us-barack-obama-et-le-vote-juif-une-baisse-sensible

http://www.thejewishweek.com/news/national/jewish_secularisms_moment

http://www.americanprogress.org/issues/media/news/2012/04/19/11420/think-again-jews-are-still-liberal

  منبع : گروه گزارش ویژه مشرق         

کد خبر: ۱۶۱۹۸۹
تاریخ انتشار: ۱۵ آبان 1391


 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب